جدول جو
جدول جو

معنی تهیه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تهیه کردن(اَ لَ / لُو گِ رِ تَ)
تدارک کردن و اسباب کار و شغلی را آماده و فراهم نمودن. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل و تهیه شود
لغت نامه دهخدا
تهیه کردن
فراهم کردن
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تهیه کردن
يحضر
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تهیه کردن
Supply
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تهیه کردن
fournir
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تهیه کردن
kutoa
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تهیه کردن
فراہمی کرنا
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به اردو
تهیه کردن
সরবরাহ করা
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
تهیه کردن
공급하다
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
تهیه کردن
temin etmek
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تهیه کردن
供給する
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تهیه کردن
לספק
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به عبری
تهیه کردن
आपूर्ति करना
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به هندی
تهیه کردن
menyediakan
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تهیه کردن
จัดหา
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
تهیه کردن
leveren
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تهیه کردن
suministrar
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تهیه کردن
fornire
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تهیه کردن
fornecer
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تهیه کردن
供应
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تهیه کردن
dostarczać
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تهیه کردن
постачати
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تهیه کردن
liefern
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تهیه کردن
поставлять
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
اعتماد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
Rely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تهویه کردن
تصویر تهویه کردن
Ventilate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
sich verlassen auf
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تهویه کردن
تصویر تهویه کردن
проветривать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
полагаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تهویه کردن
تصویر تهویه کردن
belüften
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
покладатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تهویه کردن
تصویر تهویه کردن
провітрювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
polegać na
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تهویه کردن
تصویر تهویه کردن
wietrzyć
دیکشنری فارسی به لهستانی