جدول جو
جدول جو

معنی تهیه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تهیه کردن
فراهم کردن
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تهیه کردن
Supply
تصویری از تهیه کردن
تصویر تهیه کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تهیه کردن
поставлять
دیکشنری فارسی به روسی
تهیه کردن
liefern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تهیه کردن
постачати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تهیه کردن
dostarczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تهیه کردن
供应
دیکشنری فارسی به چینی
تهیه کردن
fornecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تهیه کردن
fornire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تهیه کردن
suministrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تهیه کردن
fournir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تهیه کردن
leveren
دیکشنری فارسی به هلندی
تهیه کردن
จัดหา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تهیه کردن
menyediakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تهیه کردن
يزوّد
دیکشنری فارسی به عربی
تهیه کردن
आपूर्ति करना
دیکشنری فارسی به هندی
تهیه کردن
לספק
دیکشنری فارسی به عبری
تهیه کردن
供給する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تهیه کردن
공급하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تهیه کردن
temin etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تهیه کردن
kutoa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تهیه کردن
সরবরাহ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تهیه کردن
فراہمی کرنا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکیه کردن
تصویر تکیه کردن
اعتماد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهویه کردن
تصویر تهویه کردن
Ventilate
دیکشنری فارسی به انگلیسی